افتادن اولین دندون شیری محمد یاسینم
قربونت برم که اینقدر نازک نارنجی هستی25 فرودین دم غروب رفتی واسه خودت آلوچه خوردی..ولی یهو با گریه اومدی پیشم گفتی دندونم شکسته وقتی نگاه کردم دیدم آخی لق شده ...برات توضیح دادم مث دندون پسر عمه ات تو هم میخوای دندون جدید در بیاری بعدش آروم شدی اما همش دست میزدی و میگفتی درد داره منم جرات کشیدنشو نداشتم.سریع ازم خواستی شماره ی بابایی و بگیرم و بعدش بهش گفتی بابا من مرد شدم دندونای شیریم داره میافته .اون شبم بابایی برات کلی خوراکی های خوشمزه خرید.روز بعد خاله سوسن مدیر پیش دبستانیت دندونت و در آورد.و تو کلی خوشحال بودی.کلا به هر کی میرسیدی میگفتی دندونتو در آوردی  ...
نویسنده :
مامان محمدیاسین و یسنا گلی
18:46